شهید علی پورمحسن
به وبلاگ شهید علی پورمحسن خوش امدید امیدوارم توانسته باشم شما را با این شهید گرانقدر آشنا کنم

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان زندگی نامه شهید علی پورمحسن و آدرس shahidalipourmohsen.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






Alternative content


آمار مطالب

کل مطالب : 8
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 1
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 36
بازدید سال : 1200
بازدید کلی : 8958
شهید علی پورمحسن

 

 

بسم رب الشهدا

 

                                  شهید علی پورمحسن

 

مشخصات

   نام: علی

نام خانوادگی: پورمحسن

  نام پدر: حسن

 تاریخ ولادت: 10/12/1345

محل ولادت: ایران.اصفهان.دستگرد خیار

    تاریخ شهادت: 21/01/1362

  محل شهادت: شهرک دارخوئین (شمال فکه)

 سن شهادت: 17سال 

عملیات شهادت: والفجر1  

شروع عملیات شهادت: 20/01/1362  

پایان عملیات شهادت: 26/01/1362  

رمز عملیات شهادت: یا الله یا الله یا الله  

لشگر:14امام حسین (ع) 

پست: آرپیجی زن

 

  زندگینامه

شهید علی پورمحسن در روز 10اسفند سال1345هجری شمسی درخانواده ای مذهبی در اصفهان واقع در محّله دستگرد خیار دیده به جهان گشود اودرسن 9سالگی به کمک بعضی از انقلابیون در زمان رژیم شاهنشاهی محمّد رضا شاه به مبارزه می پرداخت و اوبه محض پیروزی انتقلاب به جمع گرم برادران بسیجی پیوست وفعالیت خود را نمایان کرد ازمادر این شهید که پرسیدیم گفت شب های پنجشنبه دوست های بسیجی خودش را بعد از نماز مسجد به خانه ی ما برای شام دعوت می کرد وبعد باهم برای دعا کمیل به هیئت می رفتند. او در عرصه ورزش بی نقش نبود اودرسن11سالگی به تیم فوتبال اتحاد (شهید شمس فعلی)پیوست ودر آن تیم بادوستان انقلابی ومذهبی که بعضی آن ها هم شهید شدند آشنا شد ازجمله شهید ابراهیم سنجانی، شهید مصطفی شمس، شهید ابراهیم سالم پور، شهید سعید بصیری نژاد، شهید علیرضا نامدار، شهید علی اصغر علی دادی،جانبازسعید افلاکی،جانبازسعید شاهین وجانبازعباس صادقی. او درسن12سالگی قصد داشت بادست بردن درشناسنامه سال تولد خودرا تغیر دهد وبه جنگ برود اما انگار قسمت نبود ونشد ابّته ماد این شهید به او اجازه نمی داد که به جبهه برود و کلیه اقوام ماد وپدر به او گفتند که بمان اینجا به تو ملک و املاک می دهیم و زندگی مستقل داشته باش امّا او از اقوام و پدر ومادرش عذرخواهی کرد و چیزی گفت که الان مادر این شهید نمی گوید و وقتی هم می خواهد بگوید به گریه می افتد. امّا او سر انجام درسن15سالگی با دست بردن درشناسنامه توانست به جبهه ی جنگ برود اود رلشگر 14امام حسین(ع) که فرماندهی آن به عهده شهید حاج حسین خرازی بود واو توانست توفیق دیدن این شهید گرانقدررا داشته باشد. او با شروع عملیات والفجر1 که در تاریخ 20فروردین سال1362 اورا به همراه هم رزما نش ازجمله جانبازمرحوم احمد خرمی به شهرک دارخوئین(شمال فکه) با پست آرپیجی زن اعزام کردند ودر روز بعد عملیات یعنی 21فروردین سال1362باسن17سالگی به شهادت نائل شد. داستان چگونه شهید شدن این شهید گرانقدراین گونه که در چند سال پیش از هم رزمش و کسی که کنار این شهید درحال شهادت بوده یعنی جانباز مرحوم احمد خرمی شنیدیم این بود که این شهید در حال تیر اندازی بوده و تیری هم به پایش خورده ونارنجک ازسمت نیرو های دشمن به داخل چاله زیر پای این شهید می افتد ومنفجر می شود ودر اینجا هم جانبازمرحوم احمد خرمی مجروح وبه بیمارستان منتقل می شوند وزنده می مانند امّا علی پورمحسن اینجا به شهادت نائل می گردد وپس از 13سال یعنی22بهمن سال 1375 پیکر گرامی این شهید گرانقدر به پدرومادرش تحویل داده شد البّته عملیات با موفّقیت کشورمان در تاریخ26فروردین سال1362به پایان می رسد وپیدا شدن وصیت نامه این شهید گرانقدر در روز 18/11/1394بوده است وپیکر این شهید گرانقدر در گلزار شهدا دستگرد خیار دفن شده است.  

 وصیت نامه  

خدمت پدر و مادر عزیز    

اکنون که شما این برگه را می‌خوانید شاید لطف و رحمت خداوند شامل حال من شده باشد و بر این بنده حقیر منت گذاشته باشد و مرا نیز به خیل شهیدان بالا مقام انقلاب اسلامی دعوت کرده باشد.ولی صحبتی که با شما دارم این است که از مرگ و شهید شدن من ناراحتی به دل راه ندهید و بدانید که من به سعادت ابدی رسیده‌ام و صبر داشته باشید که خداوند با صابران است. و نیز بدانید که این انقلاب با زحمت زیاد بدست آمده و به ما و شما احتیاج دارد و بایست هر کدام در هرکجا که هستیم و با هر لباس که هستیم در حد توان و وسع به این انقلاب خدمت کنیم تا کسی جلوی اتحاد مارا نتواند بگیرند و امام عزیزمان را تنها نگذاریم و از نهضت او پیروی کنید. 

امیدوارم که شما یادگار فرزندتان را دوست داشته باشید و در تربیت او سعی و کوشش نمایید و آن ها را با قرآن و نماز آشنا کنید.برادران عزیزم محمّد رضا ،محّمد باقر،مهدی ومحمّد حسن  از شما می‌خواهم که با شناخت هرچه بیشتر انقلاب اسلامی و خط امام سعی در پیشرفت و پیشبرد این انقلاب داشته باشید و امام را تنها نگذارید و با خانواده ی خود مهربان باشید.و به خواهرهای هم وطن و مسلمان خودم می گویم که گاهی از فکر شما گریه‌ام می‌گیرد الان این دشمنان فقط هدفشان شما هاست تا شما را از ایمان و حیا را از شما بگیرند بگیرند و خودتان هم می دانید که تمام رزمنده ها برای ناموس و این که شما حجاب خود رعایت کنید به جبهه رفتند وجان خود را فدا کردند و سخنان امام خمینی را گوش بدهید و در زندگی خود از راهنمایی‌های امام خمینی و امامان دیگر استفاده کنید.

اسلام علیکم و رحمت الله علیه

 

ما سینه زدیم ،بی صدا باریدند

ازهرچه که دم زدیم آن ها دیدند

ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا راچیدند

 

 

 

 

 

 


 

تعداد بازدید از این مطلب: 352
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود